تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
ایمن بار
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
مذهبی
گردشگری و جاذبه های توریستی
گردشگری و جاذبه های توریستی
نگارش در تاريخ 5 آبان 1396 توسط کیاناجون

چکيده

سلامت رواني و رضايت از زندگي يکي از ويژگي هاي فرد سالم است. بنابراين تلاش جهاني در جهت فراهم کردن يک بستر مناسب براي زندگي عاري از بيماري تنها معطوف به پيشگيري و درمان بيماري هايي همچون قلبي، و عفوني و ... نمي شود، بلکه علاوه بر سلامت جسماني، توجه ويژه اي به فراهم کردن محيطي آرام جهت آرامش دروني و سلامت رواني افراد معطوف داشته است.

با وجود پيشرفت هاي سريع در جهت حل مشکلات جسمي انسان ها، علم پزشکي هنوز گامي موثر در جهت حل مشکلات روحي- رواني انسان ها برنداشته است، اين در حالي است که مشکلات رواني نقش مهمي را در ايجاد بيماري هاي جسمي نيز ايفا مي کند.

دين با مکانيسم هاي گوناگون موجب سلامت رواني فرد و جامعه مي شود. نمونه هايي از سلامت رواني ناشي از دين، وجود اميد، انگيزه و مثبت نگري در دين، ايجاد شبکه حمايتي عاطفي و اجتماعي، دادن پاسخ روشن و قاطع به مفهوم خلقت، جهان و زندگي، تبيين و تعريف لذت بخش و معقول از رنج، درد و محروميت و مکانيسم هاي بسيارِ ديگر.

به طورکلي تاثير دين و باورهاي ديني در سلامت فرد و جامعه بسيار پراهميت است. مطالعات انجام شده حاکي از آن است که مي توان در گرو اعتقادات و اعمال صالح و اخلاقي پسنديده به يک آرامش رواني دست يافت و انسان معتقد را به يک انسان سرزنده و بشّاش که هميشه در حال تلاش و تکاپوست در مي آورد، در ارتباط با جامعه خود است و در هر زمينه فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي سعي بر آن دارد که با توجه به توانايي هاي خودش بهترين باشد.

 

مقدمه

ارتقاي سلامتي افراد جامعه يکي از مهمترين مسائل اساسي هر کشور، ارتقاي سلامتي افراد آن جامعه است که بايد از ابعاد مختلف از جمله رواني مورد توجه قرار گيرد. وظيفه اصلي بهداشت رواني تأمين سلامت فکر و روان افراد جامعه است.

طبق تعريف سازمان جهاني بهداشت بهداشت رواني در مفهوم کلي بهداشت جاي مي گيرد و بهداشت يعني توانايي کامل براي ايفاي نقشهاي اجتماعي، رواني و جسمي، بهداشت تنها نبود بيماري نيست. (گنجي- حمزه، ص 10)

بنابراين بهداشت رواني علمي است براي بهزيستي، رفاه جتماعي و سازش منطقي يا پيشامدهاي زندگي که تمام زواياي زندگي از محيط خانه تا مدرسه، دانشگاه، محيط کار و نظاير آن را مي گيرد.

امروزه با وجود پيشرفت هاي علمي چشمگير که در زمينه هاي روانپزشکي و روان درماني به وجود آمده است ملاحظه مي گردد که بعضي از صاحب نظران برجسته نياز به نقش، اهميت و ضرورت دين نيز در بهداشت رواني و روان درماني تأکيد فراوان داشته اند و عقيده دارند که اعتقادات مذهبي و توکل به خدا موجب تسکين و بهبودي سريعتر آلام و مشکلات رواني مي شود.

در قرآن در سوره مباركه فتح مي خوانيم: «هوالذي انزل السكينه في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم..؛ اوكسي است كه آرامش را در دل هاي مؤمنان نازل كرد تا ايماني به ايمانشان بيفزايند...» اولين برداشتي كه صورت مي گيرد اين است كه بدون ايمان، آرامش روحي و رواني وجود ندارد.

يا حداقل اينگونه مي توان گفت كه يكي از عوامل ايجاد آرامش دارا بودن ايمان به خدا مي باشد. به تعبير علامه طباطبايي «ظاهراً مراد از سكينت در اين آيه آرامش و سكون نفس و اطمينان آن، به عقائدي است كه به آن ايمان آورده و لذا نزول سكينت را اين دانسته كه «ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم» تا ايماني بر ايمان سابق بيفزايند. پس معناي آيه اين است كه: خدا كسي است كه ثبات و اطمينان را لازمه مرتبه اي از مراتب روح است در قلب مؤمن جاي داد تا ايماني كه قبل از نزول سكينت داشته بيشتر و كاملتر شود.» (عسگري، حسن - 1386 )

در آيه شريفه 28 سوره رعد در قرآن کريم، آمده است که :« َالا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشيد که تنها با ياد خدا دلها آرام مي گيرد.»

هنگامي که انسان دردمند و تنها، نااميد از ديگران در کاهش دردهاي جسمي، يا رواني خود راهي به جايي نمي يابد، هنگامي که اميد بهبودي از بيمار مبتلا به اختلال رواني، يا جسماني با سيري مزمن و پيشرونده سلب مي شود و درمان هاي کلاسيک کمکي به او نمي کند، تنها راهي که براي نجات از اضطراب، افسردگي و دردهاي جانکاه او باقي مي ماند، ياري جستن از ايمان و باور ديني است. (کالابراس،1987 – به نقل از دادفر، محبوبه )

پيرامون اهميت مذهب بر سلامت رواني مي توان به سخن بنيامين راش به عنوان پدر علم روانپزشکي اشاره کرد. او اظهار مي دارد که نقش مذهب در سلامت رواني انسان همانند اکسيژن براي تنفس است. (کرمي و همکاران، 1385، ص34)

افراد متديّن به هر نسبت که ايمان قوي و محکم داشته باشد از بيماري رواني مصون تر هستند. از جمله آثار ايمان ديني آرامش خاطر است. ايمان ديني به حکم اينکه به انسان که يک طرف معامله است، نسبت هيجان که طرف ديگر معامله است، نسبت به هيجان که طرف ديگر معامله است، اعتماد و اطمينان مي بخشد. دلهره و نگراني نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان از ميان مي برد و بجاي آن به او آرامش خاطر مي دهد.(مطهري – 1375)

 

تاثير دين و باورهاي مذهبي در بهداشت رواني

امروزه بيش از هر زمان ديگر نيازمند تفکر و انديشه در باب تأثيرگذاري تقيّدات ديني بر تمامي امور انساني به ويژه مسايل عاطفي و روحي هستيم. امرزه بسياري از انديشمندان و صاحبنظران بر اين باورند که مذهب تاثير انکارناپذيري بر سلامت روح و جسم و ديگر ابعاد زندگي بشر دارد.

کارل گوستاو يونگمي گويد: «من صدها تن از بيماران را معالجه و درمان کرده ام. از ميان بيماراني که در نيمه عمر خود (35 سالگي به بعد) به سر مي برند حتي يک بيمار را نيز نديدم که اساساً مشکلش نياز به يک گرايش ديني در زندگي نباشد. به جرأت مي توانم بگويم که تک تک آنها به اين دليل قرباني بيماري رواني شده بودند که آن چيزي را که اديان موجود در هر زماني به پيروان خود مي دهند، نداشتند و فرد فرد آنها، تنها وقتي که به دين و ديدگاه هاي ديني بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند.» (بوترابي، خديجه- 206 )

اما برخي از نظريه پردازان روانشناسي نظر ديگري دارند. فرويد در نامه اي به يونگ در سال 1910مي نويسد: من از اعماق وجود خود تنها به يک چيز مي توانم اطمينان کنم، عميقاً بر اين باورم که تمامي شالوده نياز انسان به دين، بر درماندگي خردسالانه او قرار دارد. نوع بشر پس از تولد دنياي بدون پدر و مادر را نمي تواند تحمل کند و براي خود، خداي عادل و طبيعت دلپذير، اين دو بدترين دروغ انساني را که مي توانست تصور کند، بنا مي نهد... ( پالمر، ص15)

فرويد به شدت معتقد بود که نيروي مخالفت هاي او در برابر دين، در ويژگي علمي آنها نهفته است و مجادلات او در برابر دين، بدان جهت نيرومندند که دين دقيقاً همان علائم بيماري روان آزردگي را از خود نشان مي دهد که علم روان تحليل گري از طريق فرآيند پژوهش تجربي به دست آورده است. (همان ص25)

در پژوهشي که اخيراً توسط محمدي و مهرابي زاده انجام گرفته ارتباط بين نگرش مذهبي با مکان کنترل بررسي شده است. مکان کنترل، بيانگر آن است که فرد حوادث زندگي خود را به تا چه حد به عوامل بيروني ( مانند شانس، تصادف افراد ديگر، سرنوشت، قضا و قدر و ديگر نيروهاي بيروني ) يا عوامل دروني ( مانند گرايش هاي شخصي، توانمندي يا کوشش دروني ) نسبت مي دهد. در حالت اول به مکان کنترل بيروني و در مورد دوم دروني اطلاق مي شود.( محمدي، مهرابي زاده، 85، ص 50)

 

مقابله هاي ديني و سلامت رواني

شيوه هاى مقابله، توانايى هاى شناختى و رفتارى هستند كه توسط فرد در معرض استرس به منظور كنترل نيازهاى خاص درونى و بيرونى كه فشارآور بوده و فراتر از منابع فردى مى باشند، به كار گرفته مى شوند. (هينز و همكاران، 1991)

در همين راستا مقابله دينى به عنوان روشى كه از منابع دينى مانند دعا، نيايش، توكل و توسل به خداوند و… براى مقابله استفاده مى كند، تعريف شده است. يافته هاى اخير نشان داده اند، از آن جا كه اين نوع مقابله ها هم به عنوان منبع حمايت عاطفى و هم وسيله اى براى تفسير مثبت حوادث زندگى هستند و مى توانند به كارگيرى مقابله هاى بعدى را تسهيل نمايند، از اين رو به كارگيرى آنها براى بيشتر افراد مفيد است. (كارور و همكاران، 1989به نقل از دادفر)

دين به طور اعم ارتباط انسان با خالق هستي و اعتقاد به حضور دائم او، مي تواند در ايجاد بهداشت رواني و درمان بيماري هاي رواني تأثير بسزايي داشته باشد.( يونگ، به نقل از کرمي و همکاران)

داشتن معني و هدف در زندگي، احساس تعلق داشتن در زندگي به منبعي والا و اميدواري به کمک و ياري خداوند در شرايط مشکل زاي، برخورداري از حمايت هاي اجتماعي و ... همگي از جمله منابعي هستند که افراد متدين با برخورداري از آنها مي توانند در مواجهه با حوادث فشارزاي زندگي آسيب کمتري را متحمل شوند. (همان)

بي پناهي، احساس بي کسي و پوچي که در بيشتر اختلال هاي رواني به چشم مي خورد، در اعتقاد به وجود يک، حامي مقتدر و پناه دهندده که مصدر نيکي ها و کارهاي خير است رگ مي بازد و در بالا بردن بهداشت رواني او موثر است. ( قريشي راد، فخرالسادات، 85)

در تحقيق ديگري که توسط پالوما و پندلتون در مورد نقش مذهب در سلامت روان انجام شد، مشاهده گرديد که اعتقادات مذهبي و نماز خواندن ارتباط قوي و مستقيمي با احساس رضايت کامل از زندگي دارند. (کرمي و همکاران، 1385، ص36)

 

دين و بيماري رواني

تأثير استرس در اختلالات رواني موضوع پژوهش هاي متعددي در نيم قرن گذشه است و روانشناسان بر اين باورند که زندگي در قرن بيست و يکم همراه با استرس و تنيدگي رواني و بحران هايي است که باعث بيماري هاي جسماني، و حتي مرگ مي شود.

بيماران روان درمانى حمايتى هفتگى به مدت 45 دقيقه يك بار در هفته به مدت 20 جلسه و روان درمانى كه شامل قرائت قرآن، نقل حديث، روايات و آموزش باز مسائل دينى و ترغيب به نماز و دعا به عنوان يك نوع مراقبه را دريافت داشتند. روش آنها مثل پژوهش قبلى بود كه توضيح داده شد. تكنيك شناخت درمانى با تأكيد بر مضمون دينى و با استفاده از آموزش هاى دينى بود.

نتيجه اى كه از اين پژوهش به دست آمده نشان مى دهد كه آزمون t يك ماهه و سه ماهه تفاوت معنى دارى نشان داد، ولى در پايان 6 ماه تفاوت معنى دار نبود. سرعت بهبود در بين افرادى كه از اين روش استفاده مى كنند به طور چشمگيرى زياد است. آنها توصيه كردند كه مطالعات بيشترى روى نحوه ارائه اين نوع روان درمانى و به ويژه از نظر اجزاء و ريز محتوى برنامه روان درمانى صورت گيرد.

كن وى ضمن تحقيقى كه در زمينه تأثير دين بر سلامت روان در سال 6 ـ 1985 روى اشخاص سالمند انجام داد دريافت كه شرايط طبى استرس زا در بين اشخاص سالمند شايع تر بوده ولى اعتقادات و اعمال دينى شامل نماز خواندن، فكر كردن در مورد خداوند و عقايد درونى فرد به عنوان مكانيزم هاى مهم براى كم كردن استرس و بهتر كردن توانايى سازش با اينها در بين بيماران سالمند به ويژه سياه پوستان به كار مى روند. (به نقل از طهماسبى پور و كمانگرى، 1376)، ( دادفر، 86 )

همچنين افسردگي بسيار پايين را در بين سالمندان عامل به مذهب نشان داده شده. مورفي و همکاران(2000) نيز نشان دادند که اعتقادات ديني و عامل بودن يا نبودن به آن، با نبود افسردگي همبسنگي داشته است.

 

توبه و نقش آن در سلامت روان

«توبه» در لغت، به معناي رجوع است. وقتي بنده به مولاي خود برمي‏گردد، مي‏گويند توبه كرده است. خداوند در قرآن كريم به همه مؤمنان دستور توبه مي‏دهد. «و توبوا الي الله جميعا ايّها المؤمنون لعلكم تفلحون» (سوره نور،‌آيه31) (صفورايي پاريزي، محمد مهدي - 1386)

توبه و باز گشت از گناه و حركت به سوي خدا، تنها راه نجات گناهكاران، وسيله تقرّب و دوستي با خدا، تبديل كننده سيئات به حسنات و ماية اميد نااميدان و نخستين مقام عارفان و اوّلين منزل سالكان كوي دوست است. توبه با همه خواصي كه دارد يك خاصيت ويژه و ممتاز، براي توبه كننده دارد، و آن ايجاد آرامش واطمينان روحي و رواني است. چرا كه كسي كه خود را گنهكار مي داند در يك بحران روحي به سر مي بردكه با توبه اين بحران روحي تبديل به آرامش و سكون خاطر فرد مي شود. (عسگري، حسن - 1386 )

توبه يا اقرار به گناه در تمام اديان توحيدي يهوديت و مسيحيت و اسلام وجود دارد و يکي از مشترکات اين اديان است. احساس گناه، سبب احساس کمبود و اضطراب در انسان مي شود و اين احساس به بروز عوارض بيماري هاي رواني منجر مي شود.

روان درماني در چنين مواردي بر موضوع تغيير ديدگاه هاي بيمار درباره ي اعمال گذشته وي که سبب احساس گناه هستند توجه مي کند.

بيمار در اين حالت از ديدگاه جديدي به اعمال خود مي نگرد به طوري که ديگر دليلي براي احساس گناه در خود نمي بيند در نتيجه سرزنش وجدانش تخفيف مي يابد و براي پذيرش « خود » آماده تر مي شود و سرانجام اضطراب و عوارض بيماري رواني اش از بين مي رود.(بوترابي، خديجه،1382، 207)

با توجه به اينکه ارتکاب گناه با احساس گناه همراه است انسان داراي دستگاه فطري الهام خير و شر است، در اين صورت بايد نوعي در رفتار ظاهر شود، و اين تنش بر خلاف ساير اشکال تنش که از مظاهر اضطراب به حساب مي آيند، خصوصيت بهداشتي و بهنجاري رواني دارد. مطابق اين احساس، در صورت ارتکاب خلاف، يا برخورد با هرنوع خلاف، بايستي در فرد تنش ايجاد شود که علت آن به احساس مسئوليت بر مي گردد و در غير اين صورت، در حالت بي توجهي به خلافکاري، فرد فاقد احساس مسئوليت خواهد بود.( بستاني، محمود، 1372)

در قرآن روش توبه را که روشي بي نظير و موفق براي احساس گناه است، به ما ارائه مي شود...زيرا توبه يا بازگشت به سوي خداوند متعال سبب آمرزش گناهان و تقويت اميد انسان به جلب رضايت الهي است و همين دليل موجب کاهش شدت اضطراب انسان مي شود (بوترابي و نجاتي- قرآن و روانشناسي ص 366) .

«لاتقنطوا من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعاً ؛ از رحمت خداوند نوميد نباشيد که همانا خدواند همه گناهان را مي آمرزد.» (زمر ، آيه 52)

از نظر رواني، بخشودگي ناپذير بودن جرم و گناه تبهکار، سبب تثبيت تبهکاري اش مي شود. مثلاً اگر به کسي بگويند تو با اين اعمالي که انجام داده اي، هيچ گاه به رستگاري نمي رسي و مورد لطف و مرحمت خداوند قرار نمي گيري، او با خود مي گويد: در اين صورت معنا ندارد که مراقب خودم باشم که از اعمال ناروا خودداري کنم، چون فايده اي ندارد و نمي توانم سعادتمند باشم. بدين سبب خداوند رئوف و مهربان مقرر داشته که در صورت تحقق انقلاب دروني توبه و انابه، همه گناهان به گونه اي آمرزيده مي شود که گويي گناهي نکرده است. ( همان، ص 226)

 

برخي از آثار توبه در پيش‏گيري از آسيب‏هاي رواني:

*توبه انسان را محبوب خدا مي‏كند.

«انّ اللّه يحبّ التّوابين و يحبّ المتطهرين» (بقره: 222)

و پيامبر گرامي(لي الله عليه و آله) مي‏فرمايد: «ليس شي‏ءٌ احبُّ الي الله من مؤمنٍ تائبٍ او مؤمنةٍ تائبةٍ» (محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 6، ص 21)

*توبه سبب توقّف آسيب مي‏شود.

*توبه آسيب‏ها و ناملايمات روحي و رواني را ترميم مي‏كند.

*توبه آسيب‏ها و ناملايمات روحي و رواني را درمان مي‏نمايد.

*توبه از عوارض جانبي آسيب جلوگيري مي‏كند.

*توبه اثرات مخرب آسيب را از روح و روان مي‏زدايد.

*توبه روح و جان آدمي را شست وشو و تطهير مي‏كند.

*توبه انسان را از حالت سكون و ركود بازمي‏دارد.

*توبه انسان را به كار و تلاش سازنده وامي‏دارد.

 

دعا و سلامت رواني

دعا در اصطلاح عبارتست از توجه به خداوند، راز و نياز کردن و ارتباط با او اعراض از غير و استمداد از او، به سخن ديگر دعا ارتباط روحي و معنوي، روي آوردن به آفريدگار عالم و ماوراي ظواهر، اظهار عجز و عبوديت و درخواست نياز از پيشگاه بي نياز است.(صانعي، 1382، ص 235)

دعا و نيايش تسلي بخش دل هاي خسته و مايه روشني و صفاي جان و نيروبخش انسان در برابر مشكلات و فراز و نشيب هاي زندگي است. انسان موجودي است بي نهايت كوچك، وقتي در برابر آفريدگارش كه بي نهايت بزرگ است قرار مي گيرد و خود را، حتي كمتر از قطره اي در برابر اقيانوس و ذره اي در مقايسه با كهكشان ها مي يابد، احساس كوچكي در برابر آن عظمت، او را به كرنش و نيايش وا مي دارد و همه عظمت در همين احساس نيازمندي است.

آنچه كه اين «هيچ» را به آن «همه» پيوند مي زند دعاست. كم نيستند كساني كه دلهره، نگراني، ترس، اضطراب و تشويش خاطر را در مقاطع خطر وسختي ها و بحرانها، با داروي«دعا» درمان مي كنند.

قرآن هم به اثر آرامش بخشي دعا اشاره مي كند. آنجا كه مي فرمايد:«خذ من اموالهم صرقه تطهرهم و تزكيهم بها وصلّ عليهم انّ صلوتك سكن لهم والله سميع عليم؛ از اموال آنها صدقه اي (زكات) بگير تا به وسيله آن آنها را پاك سازي و پرورش دهي، و به آنها (هنگام گرفتن زكات) دعا كن كه دعاي تو مايه آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست» (عسگري، حسن - 1386 )

براي همين مي توان اين برداشت را از اين آيه كرد كه: دعاي خير در حق يكديگر موجب تسكين و آرامش روحي و دعا كننده و دعا شونده، مي شود. (عسگري، حسن - 1386 )

برخي از پزشکان بر اين باورند که در بسياري از موارد دعا در بهبودي حال بيماري موثر بوده است. بنابراين بايد دعا را در معالجه بيماران يکي از شيوه هاي موثر دانست.

در مورد بسياري از مردم دعا براي درمان بيماري هاي رواني بسيار موثر بوده و در نتيجه صحت بدني و جسمي آنها را در پي خواهد داشت. افراد مذهبي مي پذيرند که هر واقعه و امري در زندگي آنها رخ مي دهد انعکاسي از مشيت الهي است و اين مشيّت الهي که از نظر آنها پنهان است در نمازها و دعاها مشهود مي گرد. اگر نيرويي براي تحمل پيش آمدها لازم باشد در اثر دعا و نماز به دست مي آيد. (بوترابي، 207)

آرام سازي يکي از شيوه هاي مورد استفاده برخي از روان درمانگران براي درمان بيماري هاي رواني است و انسان مي تواند آنرا از راه تمرين بياموزد. خواندن نماز آن هم پنج بار در شبانه روز، خود بهترين برنامه آرام سازي مي تواند باشد.

پيامبر اکرم (ص) به هنگام فرا رسيدن اقامه نماز مي فرمود:« اي بلال ما را با نماز به آرامش وادار» و در در حديث آمده است هرگاه امري بر رسول خدا سخت مي آمد، به نماز مي ايستاد. حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني ناشي از نماز، انسان را از اضطرابي که بيمار رواني همواره از آن رنج مي برد، مي رهاند.

دعا و تضرع در درگاه خداوند باعث کاهش احساس اضطراب مي شود، زيرا مومن مي داند که خداوند متعال در قرآن« کريم فرموده است « و قال ربُکم ادعوني استجب لکم؛ پروردگار شما فرمود مرا بخوانيد تا دعاي شما را اجابت کنم.» (سوره غافر، آيه60 ) (بوترابي، ص208 )

در انجيل باب 5 نامه يعقوب آمده است : « نزد يکديگر به گناهان اعتراف نماييد و براي هم دعا کنيد تا شفا يابيد. دعاي صادقانه فرد درستکار قدرت و تأثير شگفت انگيزي دارد. (ترجمه عهد عتيق، باب 5 ص 1898 – به نقل از بوترابي، ص 209)

گاندي نيز در مورد دعا اظهار مي دارد، اگر دعا و نماز نبود من مدتها قبل ديوانه شده بودم.

غزالي مي گويد، از طريق ذکر، تمامي ترس ها از بين مي رود و همه ناراحتي ها از آدم سترده مي شود. آنگاه که فرد به ياد خدا مي افتد، قلبش مالامال از رضا مي شود، قلبي که آکنده از ترس و ياس بوده است. لطف و توجه پروردگار قلب ذاکر را زير سايه خود قرار مي دهد و انسان را به يقين و قاطعيت مي رسد که رهايي از ناراحتي هاي دروني سهل و هموار است و مي توان وسوسه ها را در هم کوبيده و تخيلات باطل را از خود دور ساخت. ( قريشي راد، فخرالسادات، ص257)

ذکر خدا و ياد خدا در جهت سلامت روح و بهداشت رواني بسيار موثر است و موجب پيوند محکم و استوار انسان با خدا مي شود.

آدمي مي تواند از ايجاد خصايل زشت و ناپسند اخلاقي در دل و قلب خود جلوگيري کند و زمينه را براي ايجاد بيماري هاي دل و قلب و روح از بين ببرد.

دل سپردن به پروردگار و مکتبي که خدا برايش فرستاده موجب مي شود که انسن از رهگذر آن بتواند از ميان تند باد حوادث روزگار و فراز و نشيب هاي مداوم زندگي و علل و عوامل مشکل ساز با حالتي استوار و با آرامش دروني و توام با اطمينان و يقين عبور کند. ( چکيده مقالات همايش مشاوره از ديدگاه اسلام، همان، ص11 و 12)

 

برخي مهارت هاي سلامت رواني در پرتو دين

براي رسيدن به زندگي آرام و توأم با آرامش و رضايت بخش قبل از هر چيز بايد تفکرمان را اصلاح کنيم. آنگاه زندگي خود به خود تغيير خواهد کرد. چرا که زندگي ما بر پايه انديشه ماست.

يافتن معنا در زندگي يکي از مهارت هاي آرامش و سلامت رواني است که اين مهارت در گرو شناخت هستي و خالق و شناخت خود به عنوان جزئي از اين مجموعه هستي است. معنا در زندگي يعني چيزي که به خاطر آن زندگي مي کنيم و زندگي براي يک ايده و تفکر و براي خدمت صادقانه به خلق بهترين معنا و مفهومي است که دين به انسان مي دهد. بهتر است آرزوهايمان را معقولانه و کم در نظر بگيريم چرا که آرزوهاي طولاني که از دايره عمر انسان خارج باشد، سبب تنش و فشار رواني مي شود.

بايد توانايي هاي خود را بشناسيم و به دانسته هاي خود ارزش بدهيم. انسان هاي شاد و سالم کساني هستند که از آنچه دارند به بهترين شيوه استفاده مي کنند و کمتر در افسوس آنچه ندارند وقت خود را تلف مي کنند.

يکي ديگر از مهارت هاي آرامش دروني اين است که؛ تلاش کنيم ولي نگران نتيجه نباشيم.

البته وجود اندکي استرس و نگراني براي فرد لازم است؛ چون به عنوان جرقه اي در شروع فعاليت موثرند، ولي نبايد اجازه دهيم اين استرس و نگراني سراسر وجود ما را دربرگيرد و دين توکّل را سفارش کرده است، تا با ديدن قدرت برتر به عنوان ياري رسان و شاهد بر فعاليت هاي خود به آرامش رواني بيشتري برسيم.

لازم نيست تمام پله هاي ترقي را يک شبه طي کنيم، پيوسته و آهسته حرکت کنيم، که اگر در مسير صحيح تلاش و تکاپو باشيم طبق سنت الهي در زمين نتيجه عايد ما خواهد شد.

در جمع بودن و با جمع بودن يکي ديگر از مهارت هاي اساسي آرامش روان است. جمع دوستان خوب و مطمئن بهترين نعمت دنيوي است، دوستاني که مايه خير و برکت اند و با دين آنها به ياد خدا مي افتيم و بهترين آرامش بخش دلها، ياد خداست.

صبر و تحمل و بردباري مهارت ديگري است در حفظ آرامش و سلامت روان. صبر در مقابل عبادت، در مقابل معصيت و همچنين در مقابل ناملايمات زندگي. انسان صبور هميشه قدرت برتر و حکمت الهي را بالاي سرخود مي بيند و از ديدگاه او زندگي يعني طي يکسري موانع که بايد سعي کند با تلاش و کوشش آنها را طي کند و نه اينکه موانع سد راه زندگي باشند. يعني انسان فکر نکند براي تن آسايي روي زمين آمده است بلکه او آفريده شده است تا در آباداني زمين بکوشد .

 

نتيجه گيري

در مجموع، احتمالاً تأثير مثبت دين بر بهداشت روانى به دلايل زير است:

دين مى تواند موجب ايجاد معنى شود. بنابراين، دين به زيستن و مردن انسان معني مى بخشد. (اسپيلكا، شارر و كيرك پاتريك، 1985) آنها 36 مطالعه تجربى در مورد مرگ و درگيرى دينى را مرور كردند و نتيجه گرفتند كه ايمان قوى تر يا معتقد بودن به زندگى پس از مرگ با ترس كمتر از مرگ هم بستگى دارد. هم چنين افرادى كه نمره بالاترى در شاخص دين دار بودن درونى داشتند، ترس كمترى را از مرگ گزارش كردند.

 دين به افراد متدين نوعى احساس كنترل و كارآمدى مى بخشد كه ريشه خدايى دارد و مى تواند كاهش يافتگى كنترل شخصى را جبران كند. (پارگامنت و همكاران، 1987)

 دين نوعى سبك زندگى سالم تر براى افراد تجويز مى كند كه بر سلامت و بهداشت روانى تأثير مثبت دارد.

 دين مجموعه اى از هنجارهاى اجتماعى مثبت است كه اطاعت از آن موجب تأييد، پشتيبانى و پذيرش از سوى ديگران مى شود.

برچسب ها : مذهب،سلامت،روان،روحی،دعا,

صفحه قبل 1 صفحه بعد